دیروز با منشی زهرا شجاعی دعوام شد. من هیچوقت با این بشر آبم تو یه جوب نرفت.پارسال
که بنیان کار میکردم هم همین نازو نوزا رو داشت. با صدایی که انگار صد ساله زکامه همش میگه: ببین  نگاه کن باید نامه بدی . اول فکس کنی بعد اگه خانوم صلاح دیدند اجازه مصاحبه رو میدند.پارسال هم همینو گفت. امسال هم همینو گفت .پارسال نامه دادم . چقدر تاکید کردم
که این گزارش ضروریه. بعد از دو هفته از بستن بنیان منشی اش زنگ زده بیاین ۱۰ صبح مصاحبه است. پارسال چیزی نگفتم امسال یه دفعه چشممو بستمو هر چی دلم خواست بار منشی کردم.بهش گقتم چقدر ازش متنفرم و هر وقت که صداشو میشنوم یاد قاضی مرتضوی می افتم.بهش گفتم : به خانومش بگه از جمله عوامل عدم مقبولیتش منشیشه. گوشی رو قطع کردم و با یکی دیگه مصاحبه کردم . فردا چاپ میشه.
نظرات 16 + ارسال نظر
مرضیه چهارشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1382 ساعت 08:14 ب.ظ

مرسی. من به روزنامه نگاری مثل تو افتخار میکنم. ملت ما مدتهاست دختر عمیق و جسوری مثل تو ندیده. موفق باشی.
وبلاگت عالیه

زیتون پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:23 ب.ظ http://z8un.com

سلام :) من هم با منشی ها خیلی درگیر می شم ..گرچه همه می گن فلانی منشیش بده ولی خودش خوب من باور نمی کنم !.. مطمئن باش هر شخصی منشی شو مثل شخصیت واقعیش انتخاب می کنه ! و دوست داره هر دستوری رو داد اجرا کنه ..اگه شخصی خودش ظاهرا مهربونه و منشیش بی ادب و بد اخلاق مطمئن باش خودش گفته اینطور باش ...از شجاعتت کیف کردم :) ممنون از کسی که اینجا رو به من معرفی کرد !

زنی برای تمام فصول پنج‌شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:47 ب.ظ http://ikiikdane.persianblog.com

سلام.فکر نمیکردم که اجتماع ما تا این حد کثیف باشه،ممنون.

ساز دل جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:16 ق.ظ http://honey.blogsky.com

مملکت ما احتیاج به همچین آدمهای جسوری داره که متاسفانه کم پیدا می شه . کلیه مطالبت هم عالی بودند .
موفق باشی

کــــــــــیمیا جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:05 ب.ظ http://matan.persianblog.com

با سلام و با افتخار از اینکه تو این شهر پرهیاهو شلوغ کسانی هستند از جنس عشق از جنس امید که اینقدر زیبا ایقدر تاثیر گذار اینقدر آگاه و نسبت به اطراف جسور واقعآ برای من و همه کسانی که اینجا میایند جای افتخاره ، بهت به عنوان یک زن افتخار می کنم .من چون برای اولین بار هست که امدم و وبلاگتون رو باهاش آشنا شدم که کاش زودتر میومدم ....بگذریم همه مطالبتون رو از اول تا آخر خوندم فقط میتونم بهت بگم در بازی با کلمات برای تشکر از تو عاجزم ،برای نشان دادن این همه خفقان که می دانستیم اما اندک و تو سیرابمان کردی انقدر برای بار اول با نوشته هات احساس راحتی کردم انقدر خودت رو در ذهنم آشنا فزض کردم که فقط می توانم بر افکارت بر شعورت بر احساس مسئولیتت بوسه زنم و به عنوان یک دختر به خودم ببالم و فریاد بزنم که آی مــــــــــــــــــــــردم هستند کسانی از جنس ما برای قبطه خوردن و مهمتر از ان یاد گیری ، و یاد بگیریم از تو چگونه زندگی کردن را ...........خیلی دلم می خواد باهات خیلی بیشتر از این، بدور از حصار های مجازی بدور از شلوغی های این شهر مجازی........ سربلند باشی همچنان برای ما.

بانوی اردیبهشت جمعه 2 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:40 ب.ظ http://banoyeordibehesht.persianblog.com

بی نظیر نوشته هات...یه بند تمام صفحه رو خوندم.

[ بدون نام ] شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:12 ق.ظ

۸۷ تا بازدید کننده برای همچی وبلاگی؟
تبلیغ چی میشه؟

پانته آ شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:33 ق.ظ http://ghorbatestan.blogspot.com

میشه مقالاتت رو جایی در اینترنت خوند؟ من خارج کشور هستم.

اریو شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:26 ق.ظ http://www.boomspeed.com/aryoo/weblog

از وبلاگ غربستان اومدم اینجا ! به نظر می رسه وبلاگ جالبی باشه!

پنجره شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:08 ق.ظ http://panjerehit.blogsky.com

سلام

مطمئن هستم یکی از بهترین وبلاگها خواهد شد.
هر کمکی از دستم بر می آد بگو ... اگه می خوای شکل وبلاگ رو تغییر بدی و یا هر کمکی دیگه ای که فکر می کنی کسی می تونه انجام بده بگو .

موفق باشی

بابک شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:11 ق.ظ http://didareeshgh.persianblog.com

سلام......آخه توی این مملکت چی درسته که این درست باشه.....رئیس جمهور کارش گیر همین فکسِ.....
اینا رو ول کن......یه دونه از اون چایی ها به من هم میدی؟!
آخه من چایی تلخ دوست دارم......سبز وپاینده باشی....

هابشه شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:45 ب.ظ http://habshe.blogspot.com

همراه با مزه تلخ و گس تلخ چای و سوالی که چرا چنین ؟
بازخواهم گشت تلخی دعوت به تامل و تفکر میکنه

نگار شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:27 ب.ظ http://sooosk.persianblog.com

سلام خسته نباشی من از اول تا اخر نوشته هاتو خوندم در عرض نیم ساعت خیلی محشر مینویسی دنیای امروز ما پر از این تراژدی هاست کاش یه روزی تمام این بدبختیها خاشو به شادی بده و ازت تشکر میکنم که اگاهی میدی به ما و خوشحالم که هنوز انسانهای مسئول پیدا میشن

یه آشنا زخم خورده شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:10 ب.ظ

چیزی که تو از آن نوشتی چای تلخ نیست...این زهر است...اوضاع بدتر از اونی که فکرشو بکنی...اگه کسی هم بخواد خوب باشه، مشکلات زندگی نمی زاره...هزار ویک سختی وجود داره صدرحمت به قرون وسطی....الان بدتره....به خدا این فرهنگ غلط که پدر همه رو درآورده...نمی دونم چرا هیچ کس نمی گه با این رسم ورسوم های دست وپا گیر آمار طلاق در کشورمون زیاده......آره وضع بدتر از اونی که فکرشو کرد.....کسی نمی زاره که آدم خوب بمونه....جامعه ادمو به سمت انحراف سوق می ده...مطمئنم که خودت بهتر از من می دونی....کسی برای یه زن بعنوان یه انسان ارزش قا ئل نمی شه وقتی قانون این همه نقص داره چطور می خواهید مردم سالم بمونند.....موفق باشی...حتما می لینکمت!!!

روح بازیگوش شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:45 ب.ظ http://rooh1.blogspot.com

وبلاگت عالی ُ پر بار و استثناییه . خوشحالم که کشفت کردم . موفق باشی .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:18 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد