معنی حق در جامعه ی ما چیه؟

قتل-قتل-قتل و باز هم قتل.در هفته ی گذشته ۵ قتل صورت گرفته. این قتلها نه برای پول نه برای شهرت و نه بخاطر قدرت بودند. عاملینشون اونها رو مرتکب شدند چون معتقد بودند که حق دارند اونچه رو که میخوان انجام بدند.چون حق مسلمشونه.حالا این حق مسلم چیه؟

 

1-راننده کامیونی 58 ساله که چند سالی بوده دومین زنشو هم گرفته بوده. میره که حجت رو تموم کنه و سومی رو هم بگیره. خانواده ی عروس شرط ازدواج رو رضایت دو زن قبلی مرد قرار داده بودند. مرد سراغ زن اول میاد برای خواستگاری . زن اول هر چی دم دستش میرسه به مرد پرت میکنه. مرد خونه ی زن دوم میره.زن دوم هم دعوا راه می اندازه که مرد کتکش میزنه . و اون قبول میکنه . محتاطانه میگه: باشه. اگه زن اولتو راضی کردی منم میام.زن چون میدونسته زن اول راضی نمیشه قضیه رو تموم شده میدونسته.مرد با استمرار فراوانی که این روزا از عهده ی خیلی از جوونا خارج شده دوباره بر میگرده پیش زن اول و میگه: باید برام بیایی خواستگاری.زن و مرد دوباره گلاویز میشن.مرد میره از توی ماشین تفنگ میاره . ماشه رو میکشه و رو به زن نشونه میگیره و میگه: من حق دارم که ازدواج کنم. کار بدی که نکردم.از دیوار کی بالا رفتم ؟ میای خواستگاری یه نه؟زن قبول نمیکنه. پسر20 ساله اشون که میبینیه اوضاع وخیمه. خودشو روی پدرش می اندازه . مرد تعادلشو از دست میده و به پسر شلیک میکنه.پسر میمیره. مرد وقتی میبینه که پسرو کشته هم به زن و هم به پسر 12 ساله اشون تیر اندازی میکنه.از خونه بیرون میاد که بره زن دوم و بچه هاشو هم بکشه. که هر چی پلیس ایست میده نمی ایسته و بهش تیر اندازی میکنند و میکشنش. پسر 25 ساله ی مرد که از ماجرا خبردار شده بود وقتی میرسه که کار از کار گذشته بالای سر مرد میره و به جنازه ی پدرش 4 بار شلیک میکنه.

 

2-مرد 36 ساله ای با زن شوهرداری رابطه داشته.زن مرد از ماجرا که خبردار میشه . میره که طلاق بگیره. با وساطت بزرگای فامیل و تعهد آبکی مرد دوباره برمیگرده که با مرد زندگی کنه.چند روزی خوب بوده که مرد بیموقع میگه برم بنزین بزنم 20 دقیقه ای بر میگردم. زن که بهش شک کرده بوده تعقیبش میکنه و میبینه که خونه ی همون زن شوهر دار رفته.5 ساعت بعد که برمیگرده تا از در وارد میشه زن بهش حمله ور میشه. مرد هم سفت و سخت کتکش میزنه ومیگه: حق دارم از زندگی ام لذت ببرم .پولشو دارم دوست دارم باهاش باشم به تو هم ربطی نداره. باز زن بهش هجوم میاره.مرد اینبار میره از زیر رختخوابها تفنگو در میاره و با قنداق تفنگ ضربه ی محکمی به سر زن میزنه.( مثلا خیر سرش میخواسته زنو نکشه) و از راه پشت بوم فرار میکنه. چند ساعت بعد همسایه ها با صدای جیغ و گریه ی بچه ها از ماجرا با خبر میشن. 2 روز بعد مرد رو تو خونه ی همون زن دستگیر میکنند.تیم پزشکی قانونی با گریه مغز زنو از روی فرش جمع کرده بود.

 

3- مردی از دخالتهای هر روز خانواده ی زنش به ستوه اومده بوده. زن منفعل و بازیچه ی حرف پدر ومادرش بوده. معتقد بوده:خانواده ام حق دارند نگرانم باشند. و باید از همه چیز زندگی ما خبر داشته باشند.همسایه ها هرچندوقت یکبار زن رو میدیدند که با یه چمدون آبی راهی خونه ی پدرشه.گاهی وقتها  بچه ی 2 ساله اشونو هم توی خونه میذاره و در رو روی بچه میبنده و میره.طوری که همسایه ها چند بار از روی دیوار پریده بودند و بچه رو که پشت سر مادرش گریه میکرده پیش خودشون آورده بودند و نگهداری کرده بودند تا پدرش برگرده. اینبار هم صبح وقتی زن و مرد با هم دعوا شون شد زن باز هم بچه رو گذاشت و رفت.دیشب مرد وقتی به خونه برمیگرده اینبار با عصبانیت -بچه به بغل- میره سراغ زن. به در خونه که میرسه هر چی در میرنه در رو براش باز نمیکنند. با داد و هوار و مشت و لگد و فحش هم در رو باز نمیکنند. بچه رو که بی امان گریه میکرده بر میداره وچند بار محکم به در حیاط میکوبه. بعد میبره بالای سرش و اونو محکم به زمین میزنه. بچه دو ساعت پیش مرد. مرد در بازجویی ها گفت : بچه ام بوده اختیارشو داشتم. حق کشتنشو داشتم.

 

معنی حق در جامعه ی ما اینه؟

نظرات 44 + ارسال نظر
ساغر سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:38 ق.ظ http://sagharr.blogsky.com

سلام
کاملا درس میگی . من که اینارو خوندم با اینکه میدونستم بازم واقعا نا امید شدم.اینجا مهد تمدن بود حالا ..............

حامد سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:45 ق.ظ http://adamfazaei.blogsky.com

بابا خیلی جالب در عین حال تاسف انگیز بود.

زریوار سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:32 ق.ظ

خواهرم.به حق و عدالت ایرادی نیست. معنی حق هم این نیست.شما مگر با تمام جامعه در ارتباط بوده ای که کلامت را به تمام آن بست می دهی؟ مراقب باش که الان تفکرات داخل ذهن شما دارای مخاطب بیرونی شده و چون در بعضی از وبلاگهای معروف هم معرفی شده ای رو به ازدیاد هم خواهد رفت و در مقابل نوشته هایت مسئول هستی.

شابات شالوم سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:13 ق.ظ

Vaghty mibini to ye mamlekat to sade 21 mian az ghavanin dorane parine sangi estefade mikonand va hame haghi ra be shohar va pedar midan .... dar in sorat mardi ke to in jamee bozorg beshe be khodesh in ejazee ra mide ke ham zanesho bekoshe ham bachehashoo ... chera chon MARDE va marde to jamee Iran eslami hame karee hast ... pas eib kar az ghanon asasi hast chon hich tanbihi vase hich mardi ke farzandeho bekoshe vojood nadare ... va hamija mard hagh dare hamsaran moteadded begire vali zan hagh nadare 2 ta shohar kone va hatta hagh nadare be shoharesh eteraz kone ....

لیلا سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:17 ق.ظ http://laylajoon.persianblog.com

ای وای ای وای....چقدر فجیع؟ همش بد بود، ولی آخری باور نکردنی بود!! اون بچه معصوم تو عمر کوتاهش چه قدر زجر کشید و چه شنیع دنیا رو ترک کرد...خدا بیامرزدش، دلم شدیدا کباب شد براش :(

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:34 ق.ظ

آخه تو جامعه ما،مرد هرکاری میخواد میتونه بکنه یعنی کلا از اول این جوری تربیت میشه!!! لابد این هم از جزیی ازهمون حقوق مردهاست!!!

نازنین سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:03 ب.ظ

سلام . خسته نباشی . چیزی نمی شه گفت جز ابراز تاسف . توی کتابهای دینی سالیان مدرسه نوشته بود که اسلام این حق رو به زن داده . اون حق رو به زن داده از همه ادیان و ملتها بیشتر به زن اهمیت می ده .یعنی فقط دروغ دورغ زن توی جامعه ایران هیچ هویتی نداره . هیچ ملیتی نداره . جامعه ما فقط از آن مردهاست و ما زنها هم همیشه قربانی این دیدگاه قانونی اونا بودیم . با این حرفها هیچی درست نمی شه هیچی .

دخترتنها سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:51 ب.ظ http://dokhi.blogspot.com

وحشتناک بود

چای تلخ سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:51 ب.ظ http://chayetalkh.blogsky.com

زریوار عزیز: از یاد آوری شما بسیار سپاسگزارم.آیا من نوشتم معنی حق اینه؟ آیا من کلامم رو به همه ی جامعه بست دادم؟ مگر نه اینکه من خودم دارم معنای ناشناخته و بد جا افتاده ی حق رو زیر سوال میبرم؟ و اینکه گفتم عاملین این قتلها گفتند حق مسلممونه؟ اگه کلمه ی جامعه رو بکار بردم صرفا سوالی از مخاطبم بوده نه تعمیم به همه ی مردم.

مهر تو سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:53 ب.ظ http://mehreto.blogsky.com

از روزی که با تاریخ آشنا شدم جز قتل و جنایت و زورگوئی و... چیزی ندیدم و زندگی هم کماکان ادامه داشته .مدیریت جامعه بایستی به خود ببالد و بازهم حرف های ۸من۹شی بگوید!!
از چائی تان ممنونم.

آهو سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:08 ب.ظ http://nfr50.blogspot.com

سلام.مطالبت جالبن.من تازه الان دیدم که اینجا نظرخواهی داره!البته فکر کنم به خاطر رنگ تیره زمینه وبلاگته.به هر حال موفق باشی.اخبار مستندتو دنبال میکنم.

صادق سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:10 ب.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

قصه تکراریه ؛ اولا در همشون مردها مقصرند !!! حتی اون زن شوهر داره !!! احتمالا شما هم می گویید که حق دارید هر مطلبی رو بدون اینکه عواقبش رو بسنجید توی وبلاگتون بنویسید.
من یک گزارش خوندم که یک دختر فراری گفته قبل از ازدواجش از روزنامه با مسئله دختران فراری آشنا شده .
کلمات امروز شما زمینه ساز کدام ماجرایند ؟؟ دنیایی نوید یا بحرانی جدید ؟؟

حاج اسیر سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:09 ب.ظ http://asir.blogspot.com

سلام مسلمه که معنی حق این نیست ولی اینجا ایرانه و همه چی برعکسه!!

آبدارچی سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:36 ب.ظ http://isiwu.persianblog.com

چیزی نمیشه گفت. این اخباری که میدی خیلی از این حیوان دوپای ضاحک عجیب هم نیست. توی ایران هست توی امریکا هست توی افغانستان هست توی استرالیا هست همه جا هست. حالا هست قبلا بوده از اول خلقت از این حرفها بوده تا آخر هم خواهد بود. این چیزی است که فرشتگان در لحظه خلقت انسان به خدا گفتند:‌ آیا خلیفه ای برای خودت قرار میدهی که در زمین فساد و خونریزی کند؟ ....... خدا گفت:‌ من چیزی را میدانم که شما نمیدانید...... فتبارک الله احسن الخالقین ..... بگذریم چای تلخ، هست ولی تلخ است،‌ ... من اگر جای شما بودم به جای چای تلخ چای تازه دم لب سوز یا به قول قدما دیشلمه تقدیم میکردم..... چرایش را نمیدانم حرف دلم را زدم......

نفتی سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:41 ب.ظ

fekr mikonam eina az natayeje tablighe nakardane khoshoonat dar jameh ast va hamin tor vojoode stress ha va avameli keh che zana va che mard ha ro beh samte khoshoonat sogh midan , va chon zana beh lahaze fiziki zaiif taran bishtar ghorbani mishan

ساناز سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:49 ب.ظ http://khojaste.persianblog.com

بست یا بسط ؟

داریوش سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:04 ب.ظ http://xanga.com/dariush

سلام
به نظر من اینها ربطی به حق و خقوق نداره وقتی صحبت از حق و عدالت میشه که قانونی نادیده گرفته میشه به نظر شما با چه قانونی میشه پدری رو که بچه‌شو میکشه کنترل کرد؟
اینها زمینها های روانی داره و ربطی به قانون و عدالت نداره از نظر من چنین اشخاصی بیمار روانی هستند و گرنه کسی که به راحتی آدم میکشه رو نمیشه گفت که عصبانی شده یا تحریک شده و زده پسرشو کشته ...

الهام سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:05 ب.ظ http://eligoli.blogsky.com/

سلام .
خوندم و کلی ناراحت شدم . ولی انصافا خوب می نویسی . خیلی خوشم اومد .

حاج محمد سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:13 ب.ظ

امروز پس از خوندن این وبلاگ از مرد بودنم و از اینکه انسانی متعلق به این کره خاکی ام احساس شرم بهم دست داد....حیوانات و ماکین گاهی از ما مردها والاترند....

مژگان سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:15 ب.ظ http://ninijon.persianblog.com

همیشه دوست داشتم عین شما از حقایق بگم...ولی خب نه مثل شما اطلاعات کافی داشتم نه قلم به این شیوایی....عزیزم اون کی که باید بشنوه تو خوابه .یعنی خودشو به خواب زده وکسی که خودشو به خواب زده هرگز بیدار نمی شه....فکر می کنی خودشون خبر ندارند؟ فکر می کنی دلیل سکوتشون چی باشه؟ اونا از من وتو هم بهتر می دونند ولی کاری نمی کنند که مردم همیشه تو سختی وتنگنا باشند تا به فکر اطلاح مملکت نیفتن...نمی دونی که چقدر متاثرشدم...حالم گرفته شد...می دونم که هر وقت بهت سر بزنم همینه ولی از حقیقت هم فرار نمی کنم...خیلی عالی کاستی ها را یادآور می شی....موفق باشی

رضا سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:48 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

با زریوار و صادق موافقم......مطالب شما گزینشی است....حالا بزار من بگم : آقایی برای کار ۲ سال به ژاپن رفته بود(با رضایت زنش) برای تامین آینده بهتر وقتی برگشت بعد از یک ماه غیبش زد و زنش رفت خبر داد و گفت شوهرم گم شده و خلاصه آگاهی بعد از جستجوی زیاد و زیر نظر گرفتن خانم متوجه قضایا شد و ماجرا از این قرار بود که وقتی مرد بدبخت در ژاپن مشغول کار بوده خانم با یکی روی هم ریخته و بعد از بازگشت شوهره ، مرد بیچاره رو با کمک هم کشته بودند و در خارج شهر سوزانده بودند...........خب لابد باز اینجا مقصر مرد بوده.............درسته که تو این جامعه حق ضایع میشه ولی نه فقط حق خانمها و فقط مرد ها نیستند که زورگو و هوس باز و... هستند...........پس لطفآ به نوشته هاتون اضافه کنید که این بلاگ مخصوص تظلم خواهی از زنان هستش تا تکلیف رو بدونیم........من نمیدونم اگه یک روز خانمها روزنامه منتشر کنند باز میخوان همینجور یکطرفه به قضایا نگاه کنند....مطلب بالا شمه ای کوچک بود خوبه یه سری به روزنامه های حوادث نویس بزنید و ببینید که کم نیستن مرد های کشنه شده و یا مورد تظلم واقع شده به دست زنانشون................راستی یکطرفه نوشتنم حقه؟..........................یا حق

کیمیا سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:08 ب.ظ http://matan.persianblog.com

سلام. عزیزم چقدر ،چقدر سخته .......این ها حق نیست .مردم دیگه از زور فشارهای روانی که ریشه در خیلی مسائل داره نمیدانند که چه بکنند اونها به خاطر فکر روانی خود معنی پسر ،زن .مادر ،همسایه،ناموس رو نمیدونند...........خدایا کمکم کن که مقاوم باشم این روزها خبرهای بدی دارم می شنوم که یکیش از یکیش بدتر.......چای تلخ کاش اسمی ازت می نونستم چه استقامتی داری برای تحمل این همه روزهای سیــــــــــــاه .درود

تاراز سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:37 ب.ظ http://bibiyan.persianblog.com

درود.خواندم.پرتوان باشید.

ِ۱۲۳۴ سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:04 ب.ظ

Iranian men doing a same shit even living in UK or USA

last year in Houston TX a Iranian man 25 years old killed his ex girl friend over2500 dollers .

ساز دل سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:18 ب.ظ http://honey.blogsky.com

اینا حقیقت تلخ جامعه مدرن امروزه . واقعا چه می شه کرد ؟؟؟
حق !!!!!‌کدوم حق ؟؟؟ اینها همش ریشه در جامعه کنونی ما داره !!!!‌
با اجازه من بهتون لینک دادم .
موفق باشین

سهیل سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:48 ب.ظ http://hoboot.blogsky.com

سلام
۱- مرسی
۲- چشم هفته دیکه کودکانه است
۳-یه سری بزن آپ دیت شده
۴- خدای حق نگه دارت

بامداد چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:22 ق.ظ

وایییییییییییی چه فجایعی ............تف به حقی که اینجوری باشه .... سردرد گرفتم به خدا .... ای خداااااااااا دلم میخواست فریاد بزنم ....کاش میشد یک چنین پدر و مادرهایی خودشون هم زجرکش بشوند ....

مهشید چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:13 ق.ظ http://zanane.blogspot.com

تلخ است از آن که زندگانی من است.

گوشه گیر چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:21 ق.ظ http://www.gooshegir.blogspot.com

واقعا تلخ مال یه دقیقته !!!

تاریخ شفاهی چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:41 ق.ظ http://shafahi.persianblog.com

آف می خونم احتمالا

کیخسرو بهدین چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:03 ق.ظ http://ashuzartosht.blogsky.com

درود . بسیار جالب بود . حق در جامعه ما !!! . اگر حقی وجود داشت الان این وضعیت ایران نبود. که یک عده دزد بالای سر ما باشن . یه عده که از سیاست چیزی بارشون نیست و تاوانش رو ما باید پس بدیم . پیروز باشید و بدرود .

بلا چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:55 ق.ظ http://bala.persianblog.com

یک سوال یک مسابقه شرکت کن جایزه بگیر

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:41 ق.ظ

لتفن نوشتار انگلیسی هم اضافه کنید.تبدیل به فارسی با کیبرد انگلیسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سخته.دوست دارم حرف بزنم ولی ۳۰ دقیقه طول کشیده تا اینها رابنویسم .مرسی.

صفا چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:43 ق.ظ http://haputi.persianblog.com

سلامی. عجب! جالب بود! تفنگ تو ایران چه زیاده، ما خبر نداریم. عجیب تر از اون نظرات دوستانه، یعنی این قتل و قتل و قتل فقط تو ایرانه؟!!!!!!!!!!!!! بعضی وقتا بد نیست آدم یه کم فکر کنه

کاپیتان نمو چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:08 ق.ظ http://cnemo.blogspot.com

چه واقعیت های تلخی. راستش کلی حالم گرفته شد.

مرضیه چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:15 ب.ظ

بعضی از کامنت هایی که شما آقایون گذاشتین نشون میده که چقدر حماقت در افکار مردهای ما نهادینه شده. دارین ۳ تا خبر رو تحلیل میکنید. ۳ تا خبری که چای تلخ فقط راویش بوده. مگه اون مسئول این قتلهاست؟ اگه از تم موضوع هم نگاه کنید میبینید که خود چای تلخ عصبی نوشته. اونوقت دارین میکوبینش؟ حواستون نیست که اکثر مردایی که ایران هستند فقط به چای تلخ ایراد میگیرند؟نه هیچکدوم از آقایونی که خارج هستند . اگه آبکیه یا زن سالاریه نخونید. کی میگه بیاین بخونین؟ اونموقع که از زنای خیابونی مینوشت همه به به و چه چه میکردین که!

کویر چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:30 ب.ظ http://kavir55.persianblog.com

من قاطی کردم!...چشام داره از کاسه میزنه بیرون!

زریوار چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:39 ب.ظ

مرضیه خانوم.مثل هاپویی نباش که وقتی پشتت رو می کنی دندون نشون میده و وقتی به طرفش می ره در میره.اگه حرف حساب داری باادب باش و بگو.اگه تحمل نظرات دیگران را نداری مطمعن باش ترد خواهی شد.این حرفها را هم که اگه دوست نداری نیا و زوری نیست و .... رو هم بریز دور.همانطور که صاحب خونه می تونه نظراتش رو آزادانه بگه بقیه هم دقیقا همین حق رو دارند ولی هیچ کدوم به همدیگه توهین نکردن.یکبار دیگه نظرات رو بخون ببین مال شما با بقیه فرق نمی کنه؟

رون چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:21 ب.ظ http://saharsahar.persianblog.com

واقعا نا امید کننده بود.حق رو تو هیچ فرهنگ لغتی معنی نکرده اند.در ضمن ز شنیدن نظراتت خوشحال می شم

تن تن چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام . این دفعه یک کم مطلبت آبکی بود. هیسسسسسسسس! قبول کن آبکی بود دیگه. اولا دوتای اولی این بود که مرد ها بخاطر مسایل جنسی خشمگین می شدند و ثانیا هر دو شون تفنگ داشتن. مثل این فیلم هندی های بکش بکش دار. اولیه که همه شلیک کردن. دومیه هم که جرات شلیک نداشت به به جای بیل با قنداق تفنگ زنشو خاموش کرد. سومیه هم که اصولا زوج روانی بودن. مادری که بچشو به امان خدا ول کنه که همسایه ها از رو دیوار بپرن نجاتش بدن روانیه و پدری هم که فکر می کنه که حق قتل فرزندشو داره باز هم روانیه. این وسط خوب شد که بچهه کشته شد. می دونی چرا؟ چون که ار دو تا آدم روانی احتمالا یه دیوانه زنجیری بوجود اومده بوده.
نتیجه اخلاقی:۱- اگر مردها دنبال سکس نباشند زنی به قتل نمی رسد.
۲-بعضی وقت ها قتل چیز خوبیست.
۳- مردهایی که دنبال سکس هستن تفنگ دارن.

:o)
سبز باشی

رضا چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

حماقت یعنی اینکه تحمل نظر مخالف را نداشته باشی و بی ادب باشی و جواب نظر را با توهین بدی...............شاید یکی از دلایل این همه جنایت و بی عدالتی تو این مملکت کم طاقتی و بی منطق بودن ماهاست.................یا حق

سرزمین آفتاب چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:25 ب.ظ http://mithras.org

چه قدر تلخ. براستی غم انگیز و گریه آور.

صادق چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:09 ب.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

قبلا بایستی اعتراف کنم نظر قبلی ام مبنی بر یک پیش داروی بود ه . برای همین خواستم دوباره نظرم رو اینجا بنویسم .
جواب این سوال :حق چسیت »زمانی ریشه ای داده می شود که جهان بینی مان رو مشخص کنیم وبر اساس اون قضاوت کنیم.
و بنظر من زمانی می شود یک دیالوگ موثر داشت که در مورد یکسری کلمات کلیدی و مفاهیم دید مشترک داشته باشیم . وقتی هرکسی از ظن خود شد یار من- کس نخواهد جست اسرار من . ما از زاویه دید خودمون بر اساس منافع و دیدگاهی که خودش حاصل درک ما از دنیا و خودمون و تجاربمونه - هر مسئله ای رو تحلیل می کنیم.
بنظرم برای مثال اوردن اگر بخواهیم علمی و تحقیقی برخورد کنیم که ایا معنی حق در جامعه چیست بایستی یک نمونه اماری صحیحی داشته باشیم . با ذکر چند مثال زیرکانه نمیشود نتیجه رو به کل جامعه تعمیم داد . بطور مثال اگه چند موردی رو که از خودگذشتگی می کنند رو عنوان کنیم میتونیم قضاوت کنیم که حق یعنی از خودگذشتگی .
چیزی که من بفرض صحیح بودن این موردها نتیجه می گیرم اینه که افراد در اکثر موارد حداقل زمان انجام اعمالشون مطمئنا که حق با اونهاست .
پیشنهاد می کنم با توجه به اینکه اقبال عمومی از وب چایی تلخ بالاست و خواننده های زیادی داره و ایشون هم قلم توانایی دارند . بتوان یک خروجی موثری گرفت . منظورم اینه که ببینم چه راههایی داریم که از تا احتمال وقوع این حوادث رو پایین بیاریم .
البته من چندان امیدوار نیستم چرا که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که مردم حاضر نیستند برای حفظ سلامتی شون کمر بند ایمنی رو ببندند . یا اینکه درصد قابل توجهی مسواک نمی زنند و بهداشت رو بطور عام رعایت نمی کنند . یا اینکه سرانه مطالعه در ایران هشت دقیقه بازای هر نفر هست.جامعه ای که بدون ممارست و پشتکار چه در جنبه فردی و چه در مقیاس کلان انتظار دارند که یک معجزه ای رخ بده و یکشبه همه مشکلاتشون حل بشه .یک عده که امریکا کعبه امالشونه و یک عده دیگر که امریکا تنها شیطان مسلم و دشمن بالفعلشونه . و روشنفکرهایی که بجای ایجاد انگیزه و امید بذر نامیدی رو می پاشند

رهای آبی چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:34 ب.ظ http://rahayabi.persianblog.com

در این تگنایی که زندگی می کنیم . در جامعه مرد سالار بی دموکراسی هرروز زجر می کشم .هر روز به خاطر آن چیز هایی که باید باشد و نیست به خاطر آن چیز هایی که نباید باشد و هست و تو ، تو هر روز این تلخ آب این زهر را به کامم می ریزی تا غمم ، نفرت و نامیدیم بر پایان این روزها بیشتر شود .و من باز هم خوشحال می شوم که هر روز این تلخ آب را بنوشم و به ضد انسانها لعنت بفرستم .
واقعیت این است که تنها راه ماتغییر فرهنگ و عرف و تنها راه تغیی فرهنگ و عرف تغییر تمام قوانین و دیدگاههای فردی ست . برای این همه تغییر راهی نیست جز طی سالهای سال شاید هزار سال تاما فقط مثل اروپا و آمریکا شوییم که تازه آنهاهم هنوز بازمانده های دوران طولانی مرد سالاری در گوشه وکنار جامعه شان به چشم می خورد .حتی شک دارم هزار سال هم کافی باشد!!!!
خوشحال می شوم مطلب جدیدم را بخوانی.قربانت ر...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد