با سلام
از اینکه دیر نوشتم خیلی عذر میخوام.

موضوع بحثمون ارتباط پنهان زنان متاهل با مردان بود که در اصطلاح روانشناسی به ارتباط خارج  از سیستم خانواده نامبرده شده.این ارتباطات شامل ارتباط زنان متاهل با مردان- مردان متاهل با زنان - دخترانی که با مردان با اختلاف سنی بالا -پسران جوانی که با اختلاف سنی زیاد با زنان با سن بالا دوست میشند و هر نوع رابطه ای که به نوعی نشون دهنده ی نوعی تعارض و اختلاف با ارتباطات اجتماعی  اطراف داشته باشه . 

یکی از عوامل موجود در ارتباط خارج از خانواده ی زنان با مردان میزان انتقام جوئی آنان از تمام مردان زندگی اشان اعم از پدر ؛ پدر بزرگ ؛ برادر ؛ عمو ؛ دائی و مهمتر از همه همسر است . این انتقامجوئی از سنین بالای ۳۶ سال آغاز و گاهی زودتر یعنی از ۲۸ سالگی هم دیده شده است .

عامل دیگه ای که در این امر دخیله تعداد زنان باقی مونده از جنگه . در طول ۸ سال جنگ و هزاران اسیر بعد از بازگشت که درصد بالائی از همسرانشون و یا نامزدهاشون یا ازدواج کرده بودند و یا راضی به ازدواج با اسیران نمیشدند . این شد که تعداد زنان ۵/۱ برابر تعداد مردان شده . حتی در جنگهای امروزی در تمام دنیا این امر صادق بوده . در آلمان ؛ روسیه ؛  فرانسه ؛ تعدادی از مردان کشته شده و زنان بیوه ی زیادی برجا ماندند که خود دولت از نظر اجتماعی و عملا ؛ به مردم این اجازه را دادند که علاوه بر همسر ؛ زنانی دیگر نیز در زندگی آنان باشد و دولت مجبور شد‌ ؛ بچه های آنها را به نام مادر ؛ شناسنامه بدهد و عملا تولد آنان را جنبه ی قانونی بخشیده که می تونستند از تمام مزایای یک شهروند بر خوردار شوند امری که در بعضی از کشورهای خاورمیانه بچه ها را قربانی ساختار کلیشه ای نظام اجتماعی دولت ها می شدند . و هزاران کودک بدون شناسنامه در ویتنام ؛ هنگ کنگ ؛ چین تایپه و ایران و افغانستان زندگی می کنند . عملا آن خصیصه ی چند زنی غیر از آسیا و گوشه ای از آفریقا و بعضی از قبایل بومی سرخپوستی به عنوان یک موتور با عوامل اقتصادی ؛ ایدئولوژیکی ؛ همبستگی های قومی و عشیره ای به تبعیت در بعضی از کشورها تعدد زوجات را ممنوع کرده    و مشروط به رضایت زن اول هم هست .

از نظر جمعیتی اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان ؛ همیشه سن بالای مردان و سن پایین زنان در ازدواج مطرح بوده در نتیجه تعداد زنان قابل ازدواج همیشه بیشتر از تعداد مردان قابل ازدواج بوده و از همین تعداد مردان فقط یک چهارم از آنان شرایط مالی و اجتماعی ازدواج را دارا هستند . همیشه داوطلب زن برای ازدواج بیشتر ار داوطلبین مرد بوده . چون این گروه هم مطلقه دارند هم داوطلب ازدواج . و عامل اقتصادی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه ؛ چون اکثریت بازار کار را در اختیار مردان قرار داده زنان فرصت کمی برای بقا و استقلال مالی خود دارند . اینه که بخش کوچکی از آنها به خود اجازه می دند در تمکین مردان متاهل هم باشند .  

نکته دیگه اینکه : همه ی افرادی که به نوعی دارای ارتباطات خارج از خانواده هستند دارای نوعی تعارض درونی هستند. افرادی که به لحاظ روانشناختی دچار اختلالات خاص روانی هستند که غالب این اختلالات در حیطه ی اختلالات شخصیتی می گنجد . دسته ای از این افراد به لحاظ هیجانی ثبات شخصیتی ندارند . در این بی ثباتی هیجانی شاخص اصلی ؛ این نوع اختلالات است . اختلالات شخصیتی مرزی ؛ اختلالات شخصیتی وابسته ؛اختلالات شخصیتی خود شیفته ؛ و اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی از مهمترین شاخص های این نوع تعارض محسوب می شوند که در افرادی که روابط خارج از سیستم خانواده دارند مشاهده می شود .

دسته دوم از این افراد ؛ اشخاصی هستند که اختلال بارز شخصیتی نداشته ولی به تبع الگوی شخصیتیشان و وجود برخی تعارضات روانی ؛ دزگیر این نوع رابطه ها می شوند . این تعارضات می تواند منشا ء درون  فردی داشته باشد . یعنی فرد به لحاظ روانی ناپخته است و برای ارضای نیازهای روانی خودش دنبال بعضی از الگوهای شخصیتی خاص میگرده . مثل افرادی که ازدواج اجباری دارند از این دسته هستند یا افرادی که الگوی مادرانه ی حمایت کننده دارند که فرد با زن بزرگتر از خودش و یا با مرد  کوچکتر از خودش رابطه برقرار می کند .

بعضی از تعارضات هم می تواند مربوط  به سیستم خانواده باشد . یعنی زوجی که از نظر عاطفی و روانی هم مشکلاتی را داشته باشند ؛ و فرد برای حل آن مشکلات یا برای فرار از آنان به روابط خارج از خانه پناه می برد . مثل خانواده های فقر زده ؛ معتاد و بی بند و بار .

سومین دسته از افراد ؛ کسانی هستند که علی رغم اینکه ؛ درون خانواده مشکل خاصی ندارند ؛ ولی به لحاظ نیازهای جنسی و روانی با همسرشان هماهنگ نیستند .