فخر ملتم
 

دیدم

با رفتن تلخ کودکت کمر خم کردی

از پا افتادی

و .....

چه بیصدا شکستی

دردت را شیون نکردی

و

صبور گریستی

خشمت را به زیر هکتارها خاک و خشت فرو بردی

با تو همدردم

اما نه !

این درد نیست

رنج است

رنجت را از ریشه بر می کنم


خواهم امد و به خائن زمینی

که

قرنها زینتش بودی

خواهم گفت:

هنوز هم

در سکوت ویرانه هایت

اقتدار هزار ساله ات فریاد می کشد

مهربانم

جلال و جبروت پایایت غرور ماست

باشد که ما را

در این  روزگار تلخ سهیم بدانی