از همه ی دوستانی که احساسات و دلایلشونو نوشتند ممنونم. تقریبا همه ی نظرات درست بود. و من چقدر لذت میبرم از کسانی که علتها رو میبینند و با صراحت مینویسند.                                     

            
 دو نفر در مورد ازدواج بهترین نصیحتها رو به من کردند که  همیشه ازشون ممنونم. اول یه مرد هنرمند و دوم یه زن با گذشته ای روسپیگری.

 

                

من ناصر تقوایی رو فرد ارزنده ای  میبینم.اولین کسی بود که به من گفت : حرفه ای بنویس. اون موقع هنوز کارمو شروع نکرده بودم. سال 76 بود. در مجلسی با هم صحبت میکردیم . من به تقوایی احترام میذارم. اون نمونه ی کامل مردیه که زن رو میفهمه نه اینکه بشناسه . این خیلی تفاوت داره. بحث به موضوع ازدواج کشید. به من گفت: میخوام یه نکته ای رو بهت بگم . و دوست دارم همیشه بهش عمل کنی و ادامه داد: اگه یه وقت دیدی همسرتو دوست نداری هیچوقت  بهش دروغ نگو. فورا ازش جدا شو. یک ساعت هم باهاش زندگی نکن چون این سر آغاز خیانتهای بعدیه.

اون این جمله رو گفت و چه با قاطعیت گفت. مدتهاست ندیدمش. اما هنوز هم به یاد حرفش هستم.یکی از دلایل سختی و تردید خودم هم در ازدواج همین بوده. همیشه از اینکه بخوام به کسی به دروغ بگم دوستت دارم میترسم. و خوشبختانه تا حالا در مواردی که برام پیش اومده تونستم از پس نه گفتن بر بیام.

 دوم سکینه معروف به اختر. 49 ساله . با سرمایه ای همطراز امیر قطر. با همسرش در یکی از امیر نشینهای عربی زندگی میکنه. همسرش وقتی ازش خواستگاری میکنه که ژتون 24 تومنی یکی از روسپی خانه های جنوب شهر دستش بوده و میخواسته برای بار چهارم ببیندش. زن با اینکه اصلا قشنگ نیست ولی مرد عاشقانه دوستش داره. از خانم رئیس اختر رو میخره . میبره مشهد و آب توبه روش میریزه. . اختر یکی از زنانیه که شجاعتش منو به ستایش وا میداره. اون از تک و توک انسانهاییه که هیچوقت گذشته اشو پنهان نمیکنه. واین شجاعت میخواد و دل شیر. اون هنوز هم تکه کلامهای زندگی گذشته اشو داره. وقتی ازش پرسیدم چطوری تو خوشبختی رو حس میکنی؟ گفت:واسه اینکه مردها رو خوب میشناسم. رختخواب تنها جاییه که زن نباید توش نجابت به خرج بده. باید هر چی خواستی بگی. وقتی سرتو با  یکی روی یه متکا گذاشتی نباید بهش دروغ بگی. و ادامه داد : از من به تو نصیحت . تا وقتی که ادای نجابت در میاری و خجالت میکشی زندگی ات از دستت در میاد. چون طرفت با صداقت میاد جلو و تو اونو گول میزنی . واون اینو میفهمه. و کیه که از یه آدم دله خوشش بیاد؟


 گفته های اختر اگر چه با خرده فرهنگ شهر نویی آمیخته بود . ولی بجا و درست بود. نظریه ای معادل تز فروید.

این اشکال بر تربیت دختران و زنان ما وارده که همیشه در خصوص مسائل جنسی آموزش ندیدند. ویا اگه آموزش هم دیده باشند جرات ابرازشو ندارند. جامعه خانواده و همه ی ابزار کنترلگر به او یاد دادند که همیشه نقش بازی کنه. نقش دختری محجوب و خویشتن دار. تمایل سکس از طرف زن در جامعه امری قبیحه. و این خود فاجعه است.

جامعه ی مردسالاری در مواردی به نفع مردان عمل میکنه ولی اگه دقت بشه میبینیم باز هم مردان خودشون جزء آسیب دیدگان این ذهنیت هستند. مرد مدرن زن رو با معیارهای سنتی انتخاب میکنه. و این باور رو داره که خانواده اش بهتر میتونند فرد مناسب رو انتخاب کنند. چون دور و برش انتخاب درست کم میبینه . مرد اینو نمیدونه که معیارهای انتخاب درست در جامعه با  سالها روندی که در رشد باورهاش داشته در تعارضند. به زن هم آموزش دادند که هیچوقت نگه سکس خوبه. و اگه لذت هم میبره وانمود کنه که نمیبره.
به زن یاد دادند در سکس خودشو کنترل کنه. هیچوقت برای سکس پیشقدم نشه. هیچوقت در مورد چند و چون سکس نظری نده. و همیشه وانمود کنه که با اکراه سکس رو پذیرا میشه.  غالبا مردان برای مدت زمانی به همسرشون به خاطر ندونستن مسائل جنسی در خفا جایزه میدن. چون این امر رو بر نجابت دختر و متانتش میدونند. اما بعدها با این روند وقتی که زن میبینه بخاطر این عدم آگاهی چه راست و چه دروغ مرد به اون پاداش میده . همین رفتار رو تقویت میکنه. مدتی بعد   مرد ناخواسته خسته میشه  . همونطوری که زن خسته میشه و دنبال یه دست آویز برای ارضای خودش میگرده مدتی با یه چیزای دیگه خودشو سر گرم میکنه ولی  اینسالهای آخر با ارتباط با مردان دیگه این نیاز رو علنی کرده.مرد هر چقدر هم که سالار باشه . در این خصوصی ترین لحظات از خودش متنفر میشه. چون فکر میکنه که با وجودیکه ازدواج کرده و زن همسر رسمی اونه - مرد داره به زن تجاوز میکنه. و کدوم مرد نرمالی رو سراغ داریم که از تجاوز به زنی که دوستش داره و انتخابش کرده لذت ببره؟               

 نکته ی قابل اشکال دیگه اینکه زنان با این رفتار به سرد مزاجی ملقب میشند و مردان به غریزه ی جنسی مهار ناپذیر که آنان رو به سوی فاحشه های خیابانی میکشونه. و این کشش شامل زنان و دختران دیگه هم میشه. و مشکلاتی رو بوجود میاره.

                  

 نکته ی دوم میزان مانور دهی مردان ماست.زمانی برای یکی از مسافرتهام قرار شد همه ی اعضای تور در یکی از هتلهای تهران جمع بشن. همینطور که داشتم همسفرهامو نگاه میکردم چشمم به مرد ۴۴-۴۵ ساله ای افتاد که با یه دختر ۲۲-۲۳ ساله اومده بود. فکر کردم  واسه ماه عسل میخوان بیان مسافرت.ولی بعد که دیدم مرد با همسرش و ۳ دخترش اومده که در اون گرما همه با مانتو و روسری بودند از مرد پرسیدم پس اون خانوم که توی هتل بودند با شما نیومدند؟ گفت: نخیر ایشون دوستم بودند. اونچه که خوانندگان عزیز به عنوان پول ازش یاد کردند.
 این موضوع تمام فضای استقلال مردان رو شامل میشه و پول اصلیترین زیر مجموعه اشه. میزان اختیاراتی که یک مرد داره هم میتونه به رسیدن به خواسته هاش کمک کنه. رایجترین حالتش  اینه که مرد در نقش بر آوردن نیاز زن دیده بشه. گاه دیده شده که مردی اقدام به این رابطه میکنه که از نظر مالی تامین هم نیست. منتها برآورنده ی نیاز زنه. بیشترین موارد در زندانبانها و نگهبانهای کلانتریها  که میتونستند موجبات ملاقات زنان و دختران زندانیها و باز داشتیها رو بر آورده کنند دیده شده. پرستارها و پزشکان بیمارستانها ارزیابهای ثبت اسناد  مامورین شهرداری و مالیات معلمینی که دانش آموزانشون خواهر و یا مادری جوان داشتند و حتی فالگیر ها  هم به چشم خورده.چون جامعه زن رو موجودی فاقد توانایی معرفی کرده که یه مرد میتونه کارشو انجام بده.


اکثر مردها هم زن رو از نظر اقتصادی تامین میکنند. چون زن از لحاظ اقتصادی معمولا عقب تر از مردان هست.اثرات تغییر اقتصادی بر زنان به طبقه و قومیت هم بستگی داره. هنگامی که در جامعه تغییرات اقتصادی رخ میده ماهیت کار و تمایز زنان و مردان دستخوش تغییر میشه.تقسیم کار جنسی افزایش پیدا میکنه.در حوزه های حقوق بگیری - مشاغل در بخش صنعتی تفکیک شده و عرف رایج اونه که زنان به کارهایی گمارده میشن که کم در آمد تر و غیر تخصصی تر از کارهای مردانه.و در کارهای غیر حقوق بگیری اشتغالشون به خانه داری هر روز بیشتر میشه بدون اینکه مزدی دریافت کنند.این باعث میشه روز به روز بر وابستگی مالی زنان به مردان افزوده بشه.مرد یاد میگیره سه نقش داشته باشه. نقش همسر و پدر خانواده  برای زن و بچه و نقش تفریحی برای زنان دیگه.و نقش تامین مالی برای هر دو دسته.


عامل دیگه فرهنگ و عناصر فرهنگی اونه. تضاد تطبقاتی در این دو دهه به شدت به چشم میخوره. کسانی که با دست داشتن در یک بالا پایین کردن رقم از سرمایه ی سی هزارتومن به دو میلیارد تومن رسیدند. تغییر پایگاه در ایران  سخته. در ایران قدرت -ثروت- ارث و پیشینه ی خانوادگی حرف اول رو میزنه.  و همه ی اینها کمک میکنه که فرد درجا بزنه.من مدیری رو سراغ دارم که به یکی از پرسنلهاش با همه ی تواناییها و قابلیتهاش ترفیع نداد. چون معتقد بود : پدرش سرایدار فلان اداره بوده و تا همین جایی هم که رسیده زیادشه.این در حالیه که اون جوون  سالهاست با تمام استعدادها و خلاقیتها صرفا بخاطر طبقه اش در جا میزد.

در نظر بیارید با تمام این توصیفات همچین فردی اگه بخواد از خط صداقت و شرافت انسانی بگذره و خودشو محق هم میدونه که بگذره چون حقوق مسلمش نادیده گرفته شده  چه کارایی که میتونه انجام بده. پس به تکاپو می افته خودش پیشرفت کنه . و این پیشرفت که از راه قانونمندانه اش با مشکل روبرو شده پس سعی میکنه از راه دیگه ای ترقی کنه. این میشه که در این راه از تمام معنویاتش میگذره تا به خواسته های معقولش برسه. اولین عنصری رو هم که در این گذار از دست میدند صداقته.

اما اشکال اصلی بر سیاستگذاری هاست.یه نفرین چینی میگه: امیدوارم همیشه در گذر زمان زندگی کنی.
این دقیقا توصیف ماست.ما داریم تلفات زیادی از سنت به مدرنیسم میدیم. بیشتر از اون حدی که انتظار داشتیم. زندگی مدرن با افکار و معیارهای سنتی. ما داریم این دوران رو بدون هیچ برنامه ریزی ای پشت سر میذاریم. قواعدی رو در راس برنامه هامون قرار دادیم که با مقتضیات زمان ما جور نیست. ما میگیم زندگی مشترک و تفاهم . که بنای اون بر رسیدن به خیلی از ارزشهای دیگه است و تکامل روحی.اما طلاق بد وصله ایه. تمام افکار ما حول این موضوع میگرده که باید زندگی کنیم. این فقط مختص به زن نیست. مرد هم آسیب میبینه. بسیاری از مردها رو ما داریم که به اجبار دارند به یه زندگی زناشویی ادامه میدند. صرفا برای اینکه بچه های طلاق نداشته باشند. چون در جامعه ذهنیت منفی برای تک تک اعضا خانواده وجود داره.
اینه که برای بند زدن یه زندگی پوسیده و زهوار در رفته ی پیزوری که  اگه طرفین  یه مثقال هم ارزش انسانی داشته  باشند همونو هم هدر میدند و به انواع ترفندها رو میکنند که فقط سختی نکشند و به این موضوع فکر نکنند.شاید برای کسی که درست فکر میکنه  طلاق در ناچاری امر بدیهی و کارایی باشه ولی برای کسی که پست کلیدی داره کسی که توی بازار کار میکنه کسی که ادعای خانواده دوستی داره خیلی سخته. چون میبینه تمام موقعیتهاش به خطر می افته. چون محیطش ذهنیت درستی از جدایی نداره .


ما هیچ برنامه ای برای این روزهامون نداریم. واقعیت اینه که همه ی ما انرژی داریم و تا این انرژی رو یه جایی تخلیه نکنیم به آرامش نمیرسیم. این انرژی میتونه با گریه کردن تخلیه بشه ولی به آرامش نمیرسیم.یعنی هر چقدر چخ چخ و هق هق کنیم باز یه جای کار دلمون شادی میخواد. ارگانیسم بدن ما هماهنگی زیادی با شادی داره. یعنی ما هر کاری میکنیم که فقط شاد باشیم. واسه همین به این در و اون در میزنیم که از این نظر ارضا بشیم. نکته ی جالب اینه که وقتی برای این موضوع با یه جامعه شناس صحبت میکردم گفت: ما دیسکو و بار های مشروب فروشی رو بستیم از اونطرف فساد و خیانت رو به خونه هامون وارد کردیم. نه اعتقاداتمون برامون موندند نه ارزشهامون.همه رو از دست دادیم.و در عوض سکس های بیمار و ناسالم و اعتیاد رو داریم.یکی از مهمترین عواملش همینه که جایی برای شادی کردن مردم نیست.
مردم میان گریه میکنند میزنن توی سر خودشون که من اصلا به این گریه های بدون فلسفه  اعتقادی ندارم آخرش میبینی که عنصری توی زندگیشون هست که شادی آوره. حتی میتونه برنده شدن در مزایده ی یه کارخونه با زد و بند  باشه. یا ارتقاء یه پست بالاتر.ولی اکثرا یه پای ثابتش زنه.
 در حالی که ما فکر میکنیم مردان  و زنان ما تنوع خواه هستند . این پیشداوری  به ضرر همه ی ما تموم شده. چون فکر میکنیم که این ویژگی مردان ماست که بعد از مدتی  از همسرانشون -البته اون همسرانی که خودشون آگاهانه انتخاب کردند-خسته میشند. در صورتی که اونا تنوع رو نمیخوان آرامش لازم رو میخوان.


همونطور که صادق عزیز گفتند ما الگو سازی نکردیم.نه هزینه ای  برای اینکار انجام دادیم نه حتی به ما هشدار دادند که چه مسائلی در انتظارمونه.  با توجه به خصوصیتهای سنتی- قومی و باورهای ما و با توجه به اینکه در دوران گذار هستیم لازم بود که به ما بینشی مطابق با سطح و خواسته ها ی جامعه بدند . بسیاری از ما نمیتونیم نقش مردان و زنان نسل قبل رو بازی کنیم مجبوریم به شیوه ی رایج در دنیا نگاه کنیم. جوامعی که هیچ پیشینه ی یکسانی با ما ندارند و اتفاقا اون دوران رو هم مدتهاست که  به سلامت گذروندند و حالا دارند آرامششو حس میکنند و ما همین آرامش رو میبینیم . در همه ی جوامع جنسیت در شکل گیری ساختار روابط اجتماعی نقش داره. روابط اقتصادی و فرهنگی غربی (تمام ملتهای سرمایه داری)به کشورهای جهان سوم نفوذ کرده و شیوه های سنتی زندگی رو بر هم زده و اقتصادی وابسته پدید آورده.دیدگاههای غرب درباره ی زنانگی و خانواده نیز بر دیگر الگوهای جنسیت تحمیل شده و اونا رو غیر عادی -شرک آمیز و اسارت بار یا از نظر جنسی عجیب و غریب جلوه داده. این در حالیه که الگو گرفتن از شیوه ی زندگی و نقشهای جنسیتی غرب اغلب نشانه ی پیشرفت تلقی میشه بدون اینکه چاره ساز وضع وخیم خانواده ها در ایران و عدم تطابق سنتها با زندگی مدرن باشه.

 

 

نظرات 42 + ارسال نظر
چای تلخ یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ب.ظ

دوستان فونتو تغییر دادم . لطفا کسانی که کامنت گذاشتند مجددا در این نظر خواهی بنویسند. متشکرم.

رضا یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

من نظرم رو نوشتم و متاسفانه دیگه مجالی برای نوشتنش ندارم......فقط خواستم بگم لینکتون مدتیه تو بلاگمه در صورت تمایل لینک منو هم بذارید تو بلاگتون.....یه سری هم به فقیر فقرا بزنید جای دوری نمیره.................یا حق

ساقی یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:39 ب.ظ http://sarmastan.persianblog.com

سلام.همه ی عمرمون صرف این میشه که دیگران چی میگن و درباره ی ما چی فکر می کنن.از ساده ترین و جزیی ترین مسائل تا خصوصی ترین قسمتهای زندگیمون به دیگران اجازه ی اظهار نظر میدیم و تحت تاثیر این نظرات هم خودمون رو منفعل نشون میدیم.فقط میتونم بگم:...بود آیا که در میکده ها بگشایند...که در خانه ی تزویر و ریا بر بندند؟...خوش باشی

گم نام یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:48 ب.ظ

khob chaye talkhe aziz, man moteasefane ba oon daste khanoomhayi ke shoma migofti ham khooni nadashtam, shayad in bekhatere ine ke too europa bozorg shodam, vali ye seri karham ham khooni dare va fekr konam in bar migarde be in ke khob belakhare IRANIAM.
mikhastam be Saaghie aziz begam ke in faghat dar iran nist ke hame dar in fekrand ke digaran dar moredeshoon che fekr mikonan in dar tamame donya hast.
va fekr nemikonam ghalat bashe.Albate na bekhatere in ke dar tamame donya hast pas doroste na vali kollan man fekr nemikonam ghalat bashe.
Age mishe say kon be in soal pasokh bede ke mage in aghideye doostan va ashnayan va tamame ensanhayi ke mane no-i ro mishnasan nist ke baes mishe ke shakhsiate man shekl begire. aslan shakhsiate bande chist? magar hamooni nist ke digaran tosifesh mikonan.
age akhlagh raftar va sohbathaye man hamooni bashe ke jame-eyi ke toosh zendegi mikonam mipazire adame khoobi hastam va agar na adame badi misham.
pas chegoone mitooni begi ke ghalte.
khob adam doost dare ke bege man khoobam yani man hamooniam ke hame ghabool daran pas miad va say mikone karhayi ro ke jame-e mipazira ro anjam mide.
va masalan kasani ke mesle khode man dar biroon az Iran bozorg mishan dareshoon ye doganegie bozorg hast ke in ham baaz bekhatere oone ke jame-e ye chize dige mige va khanevadeh ye chize dige.
Chon khanevadeye Irani har cheghadr ham ke modern bashe baz kheili chizha ro baraye farzandanesh dorost nemidoone, chra ke tooye jame-eye irani dorost nist.
va in faghat be khanevadeye khode adam khateme nemiabe, balke ashanhaye irani, doostane irani va HATTA familhaye irani dar Iran ham joze in daste mishavand.
Kami az bahse asli door shodam. mibakhshid. amma lazem doonestam ke begam ke masaleye moshkelate farhangimoon ro faghat nemishe taghsire jame-e va tarze riasate oon jame-e hast amma be khodemoon ham bar migarde. chon in jame-e ba dasthaye khanevadehaye ma tarbiat shode mishe va khahad shod.
dar zemn sooe tafahom nashe, man nemigam ke riasate jame-e irad nadare, hatta aghide daram ke kamelan ghalate, amma chizi ke vazehe ine ke age riasate jame.eye ma dorost beshe baz in moshkelat khahad bood, chera ke in ma hastim ke be in moshkelat daman mizanim.

حمید دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:38 ق.ظ http://armitis.persianblog.com

من به شما لینکیدم شما هم به من می لینکی
خیلی با این نوشته آخرت حال کردم

سرزمین آفتاب دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:32 ق.ظ http://mithras.org

عزیزم،در رابطه با مطلب قبلیت میخواستم کامنتی طولانی بذارم خدا رحمت کرد! و نوشتمش تو وبلاگ خودم. خوشحال میشم تو و هر کس دیگری که به بحث وفاداری/خیانت و اصولا" روابط زن و مرد ععلاقه داشته مطلبمو بخونید. شاد باشی.

دیوونه دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:00 ق.ظ http://divoone.blogsky.com

salam
tebghe mamol nemidonam chi begam vali khob vaghean rast migi
man nemidonam chera maha az modernite o azin harfa faghat ye chizesho yad gereftim va engar be hich chize digash fekr nemikonam nemidonam aya inam moshkele sorane gozare ya hazineye in kar
vaghean chera....
va raje be on matlabe ke doste shohare kharet neveshte bodi
man age jaye shoma ya jaye shohare khahre shoma bodam ye hale hesabi azin aghaye mohtarame ba shakhsiyate khaste az riya o doroyi o khiyanato azain harfa migereftam ke halesh ja biyad
vaghean ma ada ta cheghadr mitonim past va dar eyne hal ensan be manaye vaghei va vaka bashim
man nemidonam asan khoda chera be ensan aghlo dad chera mese heyvanata onharam ontori nakard
nemidonam....
kheyli bade
yani in ke nemidonam a
ya hagh

مارینا دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:00 ق.ظ

سلام . خسته نباشین . از این مطلب آخرتون خیلی لذت بردم ولی یه سوال دارم که می خوام اگه امکانش باشه شما یا کسانی که پیغام می ذارن در موردش صحبت کنید . به نظر شما زن هم حق داره مثل مرد اگه نظری در مورد سکسش با همسرش داشته باشه ابراز کنه . جای ابراز عقیده ای برای زن هست . اصلا درست هست که در موردش با همسرش یا دوست پسرش صحبت کنه . آیا متهم به این نمی شه که کارکشته هستی ؟؟ با تجربه هستی ؟؟ چرا برای مردان ما اگه در این مورد صحبت کنن اشکالی نیست و اونا حق دارن به طرق مختلف در این مورد تجربه و اطلاع داشته باشن ولی من که یه دختر به فرض مثال ۲۵-۲۶ ساله این مملکتم حق ندارم کوچکترین اطلاعی داشته باشم یا بروز بدم که مبادا متهم به فساد اخلاق و عدم نجابت بشم ؟؟ سکس یه مسئله ای که در عین به ظاهر قبیح بودنش یکی از مهمترین مسائل زندگی هست ؟؟ و به نظر من پایه خیلی از مشکلات زناشویی روی همین سکس لق می زنه . اگه امکان داره در این مورد بیشتر بحث کنید .

صادق دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:29 ق.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

سلام من بطور مشروح نظرم رو در وبم نوشتم

شبح دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.shabah.org/weblog.html

چای تلخ عزیز!
مثل همیشه از نوشته‌ی خوب‌ات بهره‌ی فراوان بردم اما دو تا انتقاد هم دارم. اول این که مقداری پراکنده نوشته بودی من فکر می کنم به دلیل پیچیده بودن موضوع باید ذره ذره آن را شکافت و مورد بحث قرار دارد. دوم اینکه من این "ما" را برای آن‌چه بر ما گذشت در این سال‌ها درک نمی‌کنم. مثلا وقتی تو می‌گویی "ما الگو سازی نکردیم.نه هزینه ای برای اینکار انجام دادیم نه حتی به ما هشدار دادند که چه مسائلی در انتظارمونه." "ما"‌ی اول با "ما"ی دوم یکی به نظر نمی‌رسد به هر حال مشکل "ما" مردم ایران در این سال‌ها حاکمیت گروهی عقب‌مانده با تفکرات قرون وسطایی بر مردمی آگاه و پیشرفت بوده است و این تضاد الان دارد به حادترین شکل‌اش بروز می‌کند.
راستی من سال گذشته مفصل در مورد زناشویی و عشق نوشتم. تمام مطالب‌ش رو توی اینجا جمع کردم خوش‌حال می‌شم بخونی. در ارتباط با ارتباط جنسی بین مرادن و زنان متاهل هم نوشتم.
http://shabah.org/eshgh_zanashoii.html

مهر تو دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:53 ق.ظ http://mehreto.blogsky.com

سلام بر شما
احساس میکنم چقدر خوشبخت هستید و خوشحالم از اینکه میدانید چگونه زندگی کنید و از همه مهمتر اینکه دانسته های خود را با دیگران سهیم میشوید.
انصافا به من حق بدهید شمارا استاد خطاب کنم.
خسته نباشی

کویر دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:14 ق.ظ http://kavir55.persianblog.com

میشه گفت تقریبا همه چیزو گفتی!...به نظر من،مهمترین عامل...همون مسایل تربیت جنسیه که اول گفتی...که البته شامل زن و مرد میشه...حرفای اختر خیلی برام جالب بود...عین واقعیته!...آخ اگه همه اینها رو میفهمیدن...مشکلاتمون حل میشد!

مامان فاطمه دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:24 ق.ظ http://behrokh.persianblog.com

سلام مطالبت همیشه برامون چیزایی داشته است اینبار هم به یه آگاهی تازه تر رسیدیم موفق باشید

[ بدون نام ] دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:57 ق.ظ

سلام
مطلب جالبی نوشتی البته من دو روز هست که خواننده مطالب شما شدم ولی نسبت به مطلب آخری که نوشتید باید بگم همش هم آقایون مقصر نیستند من تا حدودی خانمها را هم مقصر می دانم بعد از یکی دو سال زندگی مشترک بخصوص بعد از یکی دوتا بچه نقش زنهای اخر دنیایی را بازی می کنن که من بعنوان یک زن رغبتی به زندگی مشترک با آنها را ندارم چه خواسته شوهراشون -
پنجره های عشق و زندگیشون تار عنکبوت زندگی می بنده و انگار دیگه باید پیشواز عزرائیل بروند من آشنایی دارم که بدلالیل در سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده است و الان دختری ۱۷ ساله دارد همن سن و سال این خانم شاید الان بخوان ازدواج کنن ولی اون کاملا نقش زنهای ۹۰ ساله را بازی می کنن خب طبیعی است که مرد به بیرو ن گرایش پیدا کند من البته با خیانت مخالف نیستم ولی اگر قرار باشه علت را جویا باشیم باید منصف باشیم
می دونید من فکر می کنم ما بعداز چند سال زندگی مشترک دیگه بلد نیستم زندگی کنیم
به نظر من زندگی مثل یک خونه هست که هر روز بایدگردگیری شود
موفق و پیروز باشید

نگار دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:16 ب.ظ http://sooosk.persianblog.com

سلام ... به نظر شما ما خانوما چیکار کنیم که لااقل در اینده بچه هامون رو درست تربیت کنیم ؟ واقعا مطلب جالبی بود ممنون

چای تلخ دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:53 ب.ظ http://chayetalkh.blogsky.com

شبح عزیزم

اون ما هم به خود شخص برمیگرده هم به سیاستگزاری کشور. اول اینکه خیلی از خانواده ها منفعلانه برخورد میکنند. میگن خوب چون سکس بده پس بده. چون دختر حامله میشه و پسر گرفتار پس بده. یا چون جرم قانونی داره و برو و بیای دادگاه پس بده.در واقع خیلی ها نگاه میکنند تا براشون تصمیم بگیرند. این در حالیه که کسانی براشون تصمیم میگیرند که صلاحیت و قدرت تعقل و تصمیم گیری ندارند.وقتی میبینیم که
برنامه ریزی درستی نیست خودمون هم هیچ تلاشی نمیکنیم.میدونین که؟چاره اندیشی پرزحمت ترین کار دنیاست.
اگه مطلب طولانیه و یا پراکنده منو عفو کنید . دارم کتاب دوم رو مینویسم و فرصت نوشتن وبلاگم محدوده.

ماهک دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:58 ب.ظ

میدونی چای تلخ؟ تو از اون زنهای مدیری میشی که نظام زندگی رو با زیرکی اداره میکنه. من مطمئنم تو در زندگی زناشوئیت خوشبخت میشی.چون با ارده ای.

تاریخ شفاهی دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:26 ب.ظ http://shafahi.persianblog.com

فکر می کنم مطلبی که توی وبلاگم نوشتم از نظر دیدتون بتونه کمی به شما کمک کنه

بانوی نامه ها دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:23 ب.ظ http://www.theletters.blogspot.com

سلام..
باره اولیه که اومدم اینجا.. از طریق وبلاگ هاله اینجا رو پیدا کردم..
آرشیو رو هم کمی خوندم..
بیشتر موضوعات خیلی جالب بودن و خوشم اومد ..
از این شجاعت گفتارت خوشم اومد..
من نمیدونم شما چند سالتونه ؟ ولی ببخش اگه صمیمی حرف میزنم ..
همیشه از کسانیکه در مورد مسائل این چنینی توی جامعه صحبت میکنن و یه طرفه به قاضی نمیرن خوشم میومده :)
همین که از هر زاویه و جهت به موضوع نگاه میکنی و بحث میکنی کلی خوبه و آدم رو متوجه نکات ریزتری میکنه !:)
موفق باشی :)

پانته آ دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:31 ب.ظ http://ghorbatestan.blogspot.com

باز هم انگشتت رو روی دردی گذاشته ای که درمانش ساده نیست... باید دهها سال بگذره و شرایط اجتماعی کاملا تغییر کنند تا ذهنیت مردم در این باره عوض بشه. و قدم اول رو هم باید زنها بردارند و ذهنیت برده وار و کنیزوار خودشون رو چه در مورد رابطه جنسی و چه در مورد مسائل دیگه زناشویی و اجتماعی عوض کنند. نگار دنبال شیوه صحیح تربیتی میگرده. باید بگم که سوال خیلی سختیه چون به فرض هم اگر شیوه صحیح تربیتی قابل اجرا باشه در اون جامعه جواب نمیده. من مطمئنم که علت ازدواجم با یه غیر ایرانی همین بوده. فکر نمیکنم که یه ایرانی میتونست با روحیه و اخلاق و جهان بینی من کنار بیاد. یه دفعه فقط یک هفته در کنار یه مرد ایرانی تاب آوردم که کلی ادعای مدرن و روشن فکر بودن داشت ولی خیلی زود متوجه شدم که دنبال کلفت میگرده, نه شریک زندگی.

دیونه دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.iraneman.com

سلام
انسان گرسنه میشه، تشنه میشه، نیاز به خواب و هوا داره و به همین صورت نیاز به ارتباط جنسی. ارتباط جنسی تنها به معنی «سکس» نیست. وقتی یک مرد با یک زن صحبت میکنه و از این صحبت کردن به آرامش و لذت میرسه این یک ارتباط جنسی است. اگر میری سر کوچه تا یک پیرهن بخری و با صحبت کردن با دخترک فروشنده احساس خوبی در خودت احساس میکنی این یک ارتباط جنسی است. سوال اینه که ما در این ارتباط تا چه حد پیش میریم قبل از اینکه ایجاد یک نوع عقد قرارداد را قبل از ورود به مرحله بعد لازم و ضروری بدونیم.
از لحاظ تاریخی این شاید این نیز همانند باقی غرایز و بخش اعظم اخلاق تنها ریشه در انگیزه حفظ نسل داشته باشه. اگر همبستر بشی با یک زن و از این همبستری فرزندی بوجود بیاد با توجه به ذات ضعیف فرزند انسان نیاز به دو نفر برای تر و خشک کردن بچه وجود داره.
به جوامع مختلف نگاه کنید. در ایران دیدن بخشی از گلو و سینه یک دختر تو خیابون میتونه فلان جای صد نفر رو تکون بده اما همون دختر میاد تو یک جامعه دیگه مثلا اروپا یا امریکا و یک شلوارک و آستین حلقه‌ای میپوشه و تو خیابون راه میره آب از آب تکون نمیخوره!
در یک جامعه نگاه کردن به یک زن شهوت رانی مرد حساب میشه در جامعه دیگه حتی روبوسی معمولی دست دادن و بغل کردن و یا حتی رقصیدن با هم شهوت رانی نیست.
اینها همه معیار‌های غلط دیکته شده توسط جامعه هستند.
مشکلات زناشویی که مردان و زنان جوان ایرانی دچارش هستند آنقدر ابتدایی و در عین حال اساسی و مهم هستند که براحتی یک زندگی شیرین و برخواسته از عشق رو به یک عذاب دائمی تبدیل میکنه.
راه حل؟ اول مرد و زن هر دو قربانی این سیستم هستند این رو باید فهمید و درک کرد. اگر شما یک طناب گردنتون بود و هر کاری میخواستید بکنید این طناب بود که حدود و جهت حرکت رو برای شما تعیین میکرد چه احساسی داشتید؟
ما باید اول از همه قبول کنیم اشکالی وجود داره. قبول کنیم تفاوتهای فیزیکی، احساسی و ساختاری بدن زن و مرد رو و ویژگیهای هر کدوم رو دستمون بیاد. قبول کنیم که صحبت کردن درباره نحوه ارتباط زناشویی و کیفیت اون به همون اهمیت هست که صحبت کردن درباره هر چیز دیگه در زندگی. یاد بگیریم که خیانت فقط به خود آدم صورت میگیره نه دیگری. خیانت یعنی رفتار بر خلاف احساس درونی، یعنی گول زدن اندام. و در نهایت قبول کنیم که گاهی بهترین راه جلوگیری از مشکلات دوست ماندن و نه همسر ماندن هست.
به همه اینها عشق را اضافه کنید و خواهید دید نتیجه چیزی بالاتر از معجزه خواهد بود.

رضا دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

چای تلخ عزیز!
میتونی جواب مارینا رو بدی؟
کی میتونه جواب مارینا رو بده؟
اینکه مردها آزادند حتی از تجربه های جنسی قبل از ازدواجشون به زنهاشون بگن ولی زن نمیتونه این کار رو بکنه
؟
ترجیح میدم خود خانمها این جواب رو بدن

ساز دل سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:56 ق.ظ http://honey.blogsky.com

واقعا این مشکل حاد تر از اونی هست که بشه در طی چند سال درست بشه . شاید یکی از راه حلها تربیت صحیح نسل جدیده .
موفق باشید .

شقایق ( بربادرفته ) سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 07:50 ق.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

اجازه بدین من جواب مارینا رو بدم ... عزیز دلم جامعه ما درگیر یک فرهنگ سنتیه ... چیزی که ما بهش میگیم مذهب ، دین و شرع ... واضع قوانین دینی ما هم مردها هستند ... مردهایی که در هر زمان فقط به نفع خودشون قانون وضع کردند و شرع رو بازسازی کردند ... این قانون و شرع میگه که مردها حق خیلی از کارها رو دارن ولی زنها نه ... این به مرور زمان یه الگوی رفتاری شده ... در مورد چیزایی که حتی خیلی اخلاقی نباشه هم مردها آزادن ولی زنها نه ... پس در مورد مساله ای که تو گفتی هم قضیه اینجوریه ... اما در مورد کل مساله که چای تلخ با زیبایی مطرح کرده ... خوشحالم که حرف دلمو که سالها تو دلم مونده بود از یکی شنیدم ... وابستگی سنتی ما به زندگی بدون ذره ای عشق ... مرگ تدریجی در پیله ای به نام زندگی چون طلاق یه ننگه و پدر مادرامون با دید بدی بهش نگاه میکنن ... هیچ زنی نمیتونه سرشو تو جامعه بلند کنه اگه طلاق بگیره و اگه دلیلش هم این باشه که همسرش رو دوست نداره !!!!! این یعنی لکه ننگ روی پیشونیش ... آقای تقوایی به مساله خیلی مهمی اشاره کردن ... زندگی بدون دوست داشتن شرایط رو برای خیانتهای بعدی مهیا میکنه و این یعنی جامعه در حال گذار ما از یک جامعه سنتی به یک جامعه مدرنیته ...

مارینا سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:15 ق.ظ

بازم سلام . من با نظر دیوونه موافقم . توی جامعه ما از کودکی توی ذهن دختر بچه هامون فرو می کنیم که نجابت !‌با ارزش بودن یعنی باکرگی یعنی بکر بودن . و این انتظار رو فقط از جنس زن اونم به خاطر وضعیت فیزیکیش داریم و در کل از نظر جامعه ما باکره بودن یعنی جنس مونث . و این انتظار رو مردانی از ما دارن که خودشون باکره نیستند وقتی که از کودکی هر سوال در مورد سکس از طرف کودکانمون منع می شه با اونا برخوردی می شه که دیگه جرات سوال مجدد رو نداشته باشن . از همان اوان کودکی توی ذهن ما فرو می ره که سکس بده . وقتی که ما نمی تونیم هیچوقت بوسه عاشقانه پدر و مادرمون رو نظاره گر باشیم و در عوض شاهد دعواهای اونا تا دلمون بخواد می تونیم باشیم . چطور از همچین پسران و مخصوصا دختران می تونیم انتظار داشته باشیم که در آیندشون یه زندگی موفق زناشویی رو داشته باشن !!!!!!!!!! و یا به قول ساز دل یه نسل دیگه رو تربیت صحیح کنن در حالیکه این طرز فکر به صورت موروثی توی خون ماهاجریان داره !!!!!!!!!

صفا سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:37 ق.ظ http://haputi.persianblog.com

هم مطلب خودت خیلی طولانی بود هم نظرات خوانندهات آف لاین میخونم ممنون

صادق سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:10 ق.ظ http://sadeghkhan.blogsky.com/

سلام دوستان گرچه کسی در مورد نقد من مطلبی ننوشته و اقبالی نداشته ؛لازم دونستم یک مورد رو عنوان کنم .یک زمانی ما دنبال حل یک مسئله می گردیم اول مسئله رو طرح می کنیم وبعد شروع می کنیم به تحقیق و تفکر . یک زمانی هم یک راهی رو دوست داریم بریم اونوقت شروع می کنیم به طرح مسئله از زاویه دیدمون و براش تئوری درست می کنیم.من فکر میکنم ما در موردمسائل زناشویی و سکس حالت دوم رو ترجیح میدهیم.
بنظر من ندانستن با هرزگی متفاوته

امیر حسام سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.hesamkhalafi.persianblog.com

سلام
حقیقت تلخه ولی تو تلختر از اون می نویسی

فرانک سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام چای تلخ . من ازطریق وبلاگ بوی بارون با وبلاگ شما آشنا شدم . مطلبت راجع به عدم آموزش دختران برام خیلی جالب بود . منهم با یه مشکل اینطوری مواجه ام من میترسم به خاطر این ضعفم زندگیمو ببازم . البته هنوز زندگی مشترک رو شروع نکردم . برای آموزش سکس شما می تونید به من راهنمایی کنید ؟
موفق باشید .

مریم/ صورتک سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:29 ب.ظ http://soratak.blogsky.com

سلام چای تلخ عزیز
خیلی خوب می نویسی
موفق باشی

بهرام چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 08:14 ق.ظ http://dokhtarankimiagar.blogsky.com

بچه ها به وبلاگ منم یه سر بزنید در مسابقه سرکت کرده و جایزه هم بگیرید!!!!!!

رهای آبی چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:49 ب.ظ

رابطه جنسی تنها زمانی دوطرفه بی تعارف و بدون تحمیل باشه منجر به لذت می شه و زنها تقصیری ندارد که از بچگی تا یک ذره راحت نشستند پدر یا مادرشان چشم غره رفته که پاتو جمع کن درست بشین ! در حالیکه پسر همان خانواده با شورت هم در اتاق گشته!!!
خوشحال می شم مطلب جدید من رو بخونی ! قربانت رهای آبی

صفا پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:14 ق.ظ http://haputi.persianblog.com

جالب بود آف لاین خوندم. در گذر زمان زندگی کردن...! جای فکر داره...تا مقاله ی بعدیت من رفتم سر کار....!

آنیتا پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:47 ق.ظ http://paradox.blogsky.com

آره در گذر زمان زندگی کردن ... باید بهش خوب فکر کرد... حالا درست ترجمه شده یا نه؟
مطلبت خوبه... اما خیلی عوامل دیگه هم هست... مثل فقه شیعه که دست مردها رو باز می ذاره و زن رو بی ارزش می دونه... باید خودت بهتر بدونی...
اما منظورت از این شیوه ی رایج در دنیا چیه؟ که حالا اونا دارن آرامششو می بینن و قبلن از اون گذر کردن... کمی بیشتر توضیح بده ... چون اگه منظورت روابط خانوادگی در دنیای غرب باشه که فکر کنم یه نتیجه گیری بسیار شتابزده کردی...
موفق باشی

مهدی پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:54 ق.ظ http://mehdinoon.persianblog.com

salam man avalin bae be shoma sar mizanam ali minevisid ama nazar asli ra vaghti midam ke safheye kamel ra be khoonm be zoodi be man sar bezan

هیچکس پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:15 ق.ظ http://hishkas.persianblog.com

Wooooooooooooooooow
بالاخره تموم شد ! چقدر طولانی می نویسی. پدر آدم در میاد انقدر به مونیتور زل می زنه ! هر چند ارزششو داشت . ولی نمی دونم چرا من فکر می کنم مردها ذاتا تنوع طلبند . و هیچ جوری آدم نمی شن حتی اگه همهء فاکتورایی رو که تو گفتی رو هم بر داریم و درستش کنیم ... ولی این جمله : ما داریم تلفات زیادی از سنت به مدرنیسم میدیم.. کاملا باهاش موافقم . شاید اینکه ما ایرانی ها ( منظور توهین نداریم . اشاره دارم به سنت ) چشمون توی زندگی همدیگه است ، نفس کشیدن رو برای همسایه سخت کرده . همسایه ای که اجبارا هر روز بهمون لبخند می زنه و گه گاه یه بوسه تحویلمون میده ...

چای تلخ پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:04 ب.ظ http://chayetalkh.blogsky.com

آنیتای عزیز
فقه شیعه یه موضوع کاملا منطقه ایه . و اصلا برای مقایسه درست نیست . سوریه و لبنان درصد زیادی شیعه دارند ولی ارتباط نامشروع مردان دارای این مذهب در حال حاضرنزدیک به صفره. اشکال شیعه در امکان تعدد زوجاته حتی صیغه هم یه امر دست ساز برای اعراب جنگجویی بوده که زنان کشورهای تحت تصرف رو زیباتر از زنان سیه چرده ی خودشون دیدند اونو وضع کردند و زمان حضرت عمر هم این امر تکذیب میشه. و مثل خیلی از مصلحت اندیشی ها دوباره رایج شده. نگاه که کنیم میبینیم که در سودان و اوگاندا و چاد شیعه ای وجود نداره اما ارتباط مردان متاهل با زنان از ایران خیلی بیشتره.

در مورد آرامش . معنی اش ازدواج موفق و سالم نیست. منظور رابطه ی اجتماعی و جنسی سالمه .همه ی کشورهایی که این دوران رو به سلامت گذروندند الان در وضعیتی هستند که آزادانه تصمیم میگیرند و اگر لازم باشه حتی بخوان در حین زناشویی ارتباطی رو برقرار کنند با همسرشون در میون میذارن و پنهانکاری نمیکنند.و به اجبار به زندگی زناشویی ادامه نمیدند .البته این شامل همه ی خانواده ها نمیشه و درصدی از خانواده ها این اصل رو رعایت نمیکنند. اصلی که امروزه به عنوان یک هنجار شناخته شده . لازم به ذکره که مضمون این هنجار اینه : باید به خواسته ی طرف مقابلت احترام بذاری تا حدی که خودت آزار نبینی.

http://farablog.persianblog.com پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:38 ب.ظ http://farablog.persianblog.com

سلام وبلاگ ما رو بخونین و به بقیه هم بگین

جهان پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:11 ب.ظ http://davaran.persianblog.com

چرا نمی نویسی..............

نجمه جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام. مطلبت رو خوندم. میدونی بعد از خوندن اون نفرین چینی چقدر اشک ریختم؟ احساس میکنم یکی این نفرین رو به ما کرده.
هیچ دقت کردی همه چیز رو با خودش لوث میکنن؟ لجن مال میکنن؟ اونقدر میگن و میگن تا حالت حتی از موضوعی که برات ارزش داشته بهم بخوره. نمونش برا من الان همین اوضاع همجنسام قبل و بعد از ازدواجه. یه جورایی ادم دلش میگیره. حتی این روزا وقتی واجب میشه در این باره چیزی بگم اون دلزدگی میاد و دهنم رو میبنده!! احساس تکراری بودن بیحوصلگی و ....
گاهی حرصم میگیره از اینکه جوری بار اومدیم که حتی از سر بینیمون رو بیشتر نمیبینیم.

و یکی دیگه اینکه شدیدا معتقدم لیاقت هر چی بسرمون مییاد رو داریم. نگو که اینجور نیست. چون این ما هستیم که شرایط رو میسازیم.
اره وقتی هنوز اینقدر شهامت شعور و توانایی ندارم که بگم تو هر رابطه ای چی میخوام (هر جور رابطه ای) خوب وقتی هنوز دور و برمون ادمایی مثل توت فرنگی ها و خاله غورباقه زندگی میکنن و..... داریم ثابت میکنیم که همینقدر لیاقت داریم.

نوشته هات رو دوست دارم . موفق باشی دوست من.

mehman nakhandeh جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 05:39 ق.ظ http://kiam-man.blogsky.com

" .....زنان به کارهایی گمارده میشن که کم در آمد تر و غیر تخصصی تر از کارهای مردانه.... "


میدونی! جند وقت قبل در یکی از برنامه های خبری صبحگاهی... این مسئله جور دیگه زیر سئوال رفت!!! و اون اینکه:
با افزایش بیکاری, چند % از آقایون شغلهای را که بیشتر در قبل خانمها بعهده داشتند را انجام میدند!! مثال : مربی مهد کودک. نرسینگ. بهداشت دهان....


و اما در رابطه با مطلب قبلی --- ماجرای خواهر و شوهر دوست.....---- راستش حتی در حد شوخی و یا " لاس خشکه " این کار چندش آور بود!!!! چه برسه به حقیقت و عملش!!!! :(

Khosham oomad azat , enghadr ke bayad zane seft o mohkami hasti! take care hun!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد