-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:43
میگه که:مادر شوهرم برام تعریف کرده که بعد از ازدواج مرد با خواهرش ٬ زن خیلی تنها میشه٬ هم از نظر روحی ٬ هم از نظر جنسی.خواهر زن برای اینکه ٬ شوهرش با زن رابطه ای نداشته باشه٬ اونو با یه دلال آشنا میکنه و دلال در ازای شبی ۳۰ تومن(۳۰ تک تومنی) برای زن پسر ۲۰-۲۲۰ساله می آورده.حالا که زن پیر شده ٬ رضایت داده که به۳۰-۳۲...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:35
و باز هم خشونت علیه زنان شوهر خواهرم جراحه . دیروز همسر یه زن 23 ساله به این شریک زندگیش - به این نیمه وجودش چاقویی زده بود که تمام روده هاشو پاره کرده بود. وقتی میارنش بیمارستان مرد عربده کشان هشدار میده: هیچکس حق نداره به زنم خون بده. من شوهرشم من بهش میگم کی خون بهش بده کی خون نده. فردای اون روز زن به همسرش رضایت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:29
زن چهارم که می خواستم باهاش مصاحبه کنم شوهرش ضمانت و رضایت داده بود و با خودش برده بودش . مدد کار گفت : یکساعت بعد از رفتنش خبر دادند که شوهرش با طناب خفه اش کرده . زن 39 ساله بوده. و همسرش یه دون ژوان سادیسمی. از زن می خواسته وقت ارتباط با زنای دیگه بیاد و عشقبازیشو با زن دیگه نگاه کنه. زن فرار می کنه. توی خونه پدر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:24
امروز با دو تا دختر و دو تا زن فراری قرار مصاحبه داشتم . هر 4 نفر دوران محکومیتشون تموم شده بود و به مرکز نگهداری اومده بودند. اولی 21 ساله .با چشمای سبز و بینی پهن و کوتاه . وقتی می خندید دندونای درشتش خودنمایی میکرد. شدیدا" آسیب دیده اجتماعیه و سابقه درمان سوزاک داره..انحراف جنسی و اخلاقی اش بالاست. دو تا بچه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:22
روز مصاحبه ساعت 8 صبح به مرکز نگهداری دختران و زنان فراری رفتم.همراه من یه مددکار هم بالا اومد. روز قبل پرونده هاشونو خونده بودم که اگه وسطش دروغی گفتند . حواسم باشه. مددکار اولی رو توی اتاق فرستاد. دختر 17ساله ,سبزه تند بود . قد و قواره کوچیکی داشت و رژ سرخ پر رنگی زده بود . قرمزی لباش سبزگی پوستشو بیشتر نشون میداد....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:20
در این دو روزی که با افسردگی و سردرد همراه بود. حتی نتونستم روزنامه برم. تمام حرفها ,نگاهها و حرکات این دخترا و زنایی که اکثرشون به زحمت 22 ساله بودند جلوی چشمام بود. فکرشون یه لحظه راحتم نمیذاره. با خیلی از زنای آسیب دیده مصاحبه کرده بودم. معتادها, گداها, دخترایی که خودکشیهای ناموفق داشتندو چهره هاشون واقعا" وحشتناک...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:18
فردا هم با یکی دیگه مصاحبه دارم. پریروز رفتم مصاحبه با چند تا دختر و زن فراری. بعد از مصاحبه حالم به شدت بد بود.هنوز هم نمی تونم بنویسم. اون چیزی رو که دیدم و شنیدم یا توی پرونده هاشون خوندم و هنوز نمی تونم باور کنم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:18
فردا هم با یکی دیگه مصاحبه دارم.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:17
این هفته دارم روی زنان آسیب دیده که فراریها هم جزء شون هستند تحقیق می کنم.امروز با یکیشون مصاحبه کردم. 30 ساله . پوست تیره ای شبیه کولیها داشت. با چشمای درشت و اندام باریک. با چشمای باهوش. خیلی با هوش. راحت دروغ می گفت. اگه پرونده اشو نخونده بودم خیلی هاشو باور می کردم. تا حالا 5 بار فرار کرده بود . جرمش ارتباط با...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1382 10:15
من از یکسال پیش می خواستم وبلاگ داشته باشم.علت تاخیر من در نوشتن هم یکی نوشتن کتابم بود که یکسال تمام درگیرش بودم و یکی دیگه هم ضعیف بودن کامپیوترم بود که هر دو برطرف شدند. من خبرنگار یکی از روزنامه ها در غرب ایران هستم.اینجا هم مثه تمام ایران فقر, فحشا و اعتیادو... بیداد میکنه. با این تفاوت که در غرب ایران , بواسطه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1382 17:59
چای هر چقدر تلخ باشه همه نوشیده اند حتی برای یکبار
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1382 17:45
سلام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1382 12:12
چای هر چقدر تلخ هم باشه همه مینوشند.